Web Analytics Made Easy - Statcounter

عباس آخوندی استاد دانشگاه تهران و وزیر کابینه‌های مرحوم اکبر هاشمی و حسن روحانی با انتشار نامه‌ای به ادعای های مطرح شده در یادداشت امروز روزنامه همشهری،ارگان شهرداری تهران پاسخ داد.

متن این نامه در ادامه می‌آید:

جناب آقای محسن مهدیان

مدیرمسئول محترم روزنامه همشهری

با سلام

در یادداشت امروز (۴ اردی‌بهشت ۱۴۰۲) روزنامه همشهری زیر عنوان «وصله‌های نچسب روی تاریخ» نوشته آقای عبدالمطهر محمدخانی؛ رئیس مرکز ارتباطات و امو بین‌الملل شهرداری تهران، دو دروغ و افترای آشکار انتشار یافته‌است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از این‌رو از شما می‌خواهم که ضمن انتشار این متن وفق قانون مطبوعات، از اینجانب عذرخواهی کنید. در غیر این صورت، این حق برای اینجانب محفوظ است که به دادگاه علیه شما شکایت برم.

نویسنده ضمن یک دروغ و افترای آشکار می‌گوید: «عباس آخوندی، باجناق این کاندیدای شکست خورده که از قضا وزیر مسکن هاشمی رفسنجانی یعنی دولت وقت بود خود را به بیت رهبری رساند و پیشنهاد ابطال انتخابات و مردود دانستن رای ۲۰ میلیونی مردم را مطرح کرد. پاسخ منفی آیت‌الله خامنه‌ای به او آن‌قدر تند و با عتاب بود که بعدها خود ایشان گفت آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد». نامبرده یک دروغ را به اینجانب نسبت می‌دهد و دروغ دیگر را به رهبری.

دروغ نخست این‌که من به بیت رهبری رفته‌ام و پیشنهاد ابطال انتخابات را داده‌ام. موضوعی که از اساس جعل است. نه من به بیت رهبری رفتم و نه هیچ پیشنهادی به ایشان دادم. آن‌چه من کردم تایید انتخابات و تدوین پیش‌نویس متن تبریک جناب آقای ناطق نوری به جناب آقای خاتمی بود که پیش از اعلام نتیجه‌ انتخابات در روز ۳ خرداد ۱۳۷۶ انتشار یافت و همگان از متن آن آگاهی دارند. و این از افتخارهای انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، آقای ناطق نورری و اینجانب است.

دروغ دوم در مورد پاسخ منفی، تند و با عتاب آیت‌الله خامنه‌ای به اینجانب است و انتساب این جمله به ایشان که «آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد». و این‌که «این خاطره و آن دلخوری را رهبری کجا تعریف کرد؟ روز دوشنبه ۲۵خرداد سال ۸۸ در جلسه با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری همان سال». وقتی رفتنی به بیت رهبری و پیشنهادی در میان نبوده، بنابراین، پاسخی و عتابی هم در میان نبوده‌است. این دروغی آشکار است. از آنجا که دروغ‌گو کم حافظه می‌شود، وی دروغ خود را به صحبت‌های رهبری در جلسه با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری همان سال در ۲۵ خرداد مستند می‌کند. نخست آن‌که جلسه ۲۵ خرداد نبود، ۲۶ خرداد بود. و دوم آن‌که مطالبی که رهبری، و دیگر افراد از جمله من در باره انتخابات ۱۳۸۸ گفتیم، در کتابی به نام «فتنه تغلب» انتشار یافته است.

در بتدای آن جلسه بنا بر متن این کتاب رهبری گفتند که «ترتیب این جلسه را من این جوری فکر کردم که هرکدام از مجموعه‌هایی که در اینجا جمع شده‌اید- چه مجموعه‌های مربوط به دستگاه‌های رسمی کشور مثل وزارت کشور و شورای محترم نگهبان، و چه مجموعه‌های مربوط به ستادهای نامزدهای مختلفی که در مسئله‌ این انتخابات فعال بوده‌اید - از هرکدام از این مجموعه‌های چندگانه یک نفر حرف دلش و آن چیزی را که در اعماق روحش هست، همان را در دقایق کوتاهی بر زبان بیاورد. هیچ تقیه و ملاحظه‌ای هم نکنید؛ نه از من و نه از دیگر مجموعه‌هایی که اینجا هستند».

در ادامه پس از این‌که نمایندگان ستادها سخنان‌شان را ایراد می‌کنند، «رهبر انقلاب، ختم رسمی جلسه را اعلام می‌کنند؛ اما می‌گویند: «من با دوستان اگر خواستند، می‌نشینم و صحبت می‌کنم.» دوربین‌های تلویزیون به خواست رهبری از اتاق خارج می‌شود...» (ص:۲۳). بنابراین، آن‌چه از این جلسه با جزئیات فراوان انتشار یافته‌است، قاعدتا از سوی دفتر ایشان بوده‌است. چون کسی دیگری به آن‌ها دسترسی نداشته و پس از انتشار هم نیز موضوع تکذیب نشده‌است. و از قضا تلویزیون بارها بریده‌هایی از صحبت‌های مرا در این جلسه به‌صورت گزینشی انتشار داد که با هدف قلب ماهیت بود که فعلا به آن نمی‌پردازم. به‌هرروی، اگر رهبری مطلب ادعایی نویسنده در باره‌ی من را در این جلسه گفته‌اند، قاعدتا باید در این کتاب یافت شود. نویسنده موظف است که آدرس آن را در این کتاب و یا هرجای دیگر دقیقا بگوید. خوشبختانه این کتاب در دسترس همگان هست.

و اما مطلبی که من در باره انتخابات ۱۳۷۶ و ۱۳۸۸ در این جلسه گفتم و پاسخ رهبری به صحبت‌های من در این کتاب عینا موجود است. و نشان می‌دهد که مطالبی که ایشان به من و رهبری نسبت داده‌است کاملا دروغ است. من متن کتاب را در زیر می‌آورم. با این توضیح که من به نوار صحبت‌های جلسه دسترسی ندارم. لیکن، با مضمون مطالب انتشار یافته موافقم. بنابراین، اگر ویرایشی در گفته‌ها شده، به اصل مطلب لطمه‌ای نمی‌زند. و اما روایت این کتاب از گفته‌های من در این جلسه به شرح زیر است:

[خاطره نیمه‌شب ۲ خرداد ۱۳۷۶:

«حدود ساعت یک نصف شب معلوم شد که در واقع آقای خاتمی رای را دارند. من در ستاد انتخابات وزارت کشور بودم. خبر رسید که عده‌ای می‌خواهند از میدان هفت تیر، حرکت کنند به وزارت کشور و بگویند ما نتیجه‌ی انتخابات را قبول نداریم. من آن وقت فکر کردم که چه‌کار می‌شود کرد؟ رفتم منزل و یک پیام تبریکی نوشتم برای آقای خاتمی و اول صبح -۷ صبح-رفتم خدمت آقای ناطق و به آقای ناطق گفتم که این پیام را شما امضا بکنید؛ همین الآن بدهید صداو سیما. ایشان گفتند هنوز نتایج آراء اعلام نشده. گفتم من می‌دانم که آقای خاتمی برنده انتخابات است و اگر شما این پیام تبریک را ندهید، ممکن است یک عده‌ای بخواهند اغتشاش کنند، آشوب کنند و ایجاد مشکل کنند؛ خوب است که شما این پیام تبریک را امضا کنید. ایشان امضا کردند و در واقع پیام تبریک ایشان فکر می‌کنم ساعت ده‌ونیم یازده متشر شد. قبل از این‌که وزارت کشور نیایج کلی آراء را ساعت ۲ بعدازظهر (روز شنبه‌ پس از انتخابات قرائت بکند».

این مقدمه است برای حرف اصلی او:

«ولی آقای خامنه‌ای! این دفعه به نظر من مشکل فساد در مقدمات انتخابات است که من صبح خدمت آقای کدخدایی هم عرض کردم. متاسفانه این دفعه شورای نگهبان در مقدمات انتخابات خوب مراقبت نکردند. و گرنه من با حضرتعالی موافقم که صندوق‌ها را بیست بار هم بشمارند، نتیجه‌ آراء عوض نخواهد شد. اگر صندوق‌ها را باز شماری کنند، خیلی اتفاقی رخ نمی‌دهد؛ ممکن است یک کمی این وَروآن‌وَر بشود. ولی در مقدمات انتخابات مشکلات بسیار زیادی هست که در واقع همان جوِّ بی‌اعتمادی را که آقای دانش جعفری گفتند ایجاد کرده و کسی نمی‌تواند زیر بار نتیجه انتخابات برود. من خواهشم از حضرتعالی این است که شورای نگهبان را موظف بفرمایید که مقدمات انتخابات را پیش از روز رای و صندوق مورد توجه قرار بدهد؛ چون آنها بسیار مهم‌تر از خود روز رای‌گیری است.».

رهبر انقلاب پاسخ می‌دهند:

«اگر چیزی باشد که یک الزام قانونی برای شورای نگهبان یا برای نظام ایجاد کند حرفی نداریم؛ آن را هم رسیدگی کنند، بررسی کنند. [امّا) بالاخره آقای آخوندی! مرجع شورای نگهبان است. [در این] مسائل بایستی منطقی و دور از احساسات [باشیم]؛ بخصوص در شرایطی مثل شرایط ما. آلان شرایطی نیست که ما احساساتمان را اجازه بدهیم که بی‌مهار هرکاری می‌خواهد بکند؛ نه، شرایط حساسی است؛ حساس بودنش هم برای شخص من یا برای یک گروه خاصی نیست؛ برای همه‌تان است؛ چون همه‌ی شما بچّه‌های انقلابید، برای انقلاب زحمت کشیدید، خون دلی خوردید؛ همین‌طور که آقای الویری گفت: راست می‌گوید ایشان.»] (صص۴۹-۵۰).

متاسفانه شورای نگهبان هیچ‌گاه به گفته‌رهبری در این باره اعتنا ننمود و نه پیش از روز اخذ رای و نه پس از آن به مقدمات انتخابات رسیدگی نکرد. و از این رهگذر بزرگترین ظلم را در حق مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن روا داشت. چرا که اگر در جریان انتخابات، مطابق قانون اساسی بر روند انتخابات نظارت می‌کرد، با توجه به دروغ‌ها و افتراهایی که محمود احمدی‌نژاد در مناظره تلویزیونی ۱۳ خرداد ۱۳۸۸ با میرحسین موسوی به اشخاص وارد ساخته بود و مرتکب عمل مجرمانه به‌صورت آشکار شده‌بود، صلاحیتش برای شرکت در انتخابات سلب می‌شد و می‌بایست از سیاهه‌ اخذ رای حذف می‌گردید. این موضوعی است که تلویحا توسط رییس قوه‌ی قضائیه وقت مرحوم آیت‌الله شاهرودی در همان زمان بدان اشاره شد. من این موضوع را رسما به آقای کدخدایی عضو شورای نگهبان در روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ در محل شورای نگهبان اعلام کردم. و شورای نگهبان بدان بی‌توجهی کرد. و اگر بعد از اخذ رای به مقدمات انتخابات رسیدگی می‌شد. با توجه به گفته رهبری؛ و با توجه به این‌که این امر یک الزام قانونی برای شورای نگهبان و نظام بود و رهبری گفتند که ما حرفی نداریم. قاعدتا انتخابات ۱۳۸۸ می‌بایست بدون حضور احمدی‌نژاد تکرار می‌شد. لیکن، شورای نگبهان هیچ گاه به آن رسیدگی نکرد و شد آن‌چه شد.

بیشتر بخوانید:

رسانه اصولگرا خبر داد / «افزایش محدودیت‌های حصر» میرحسین موسوی درپی آخرین بیانیه وی واکنش حسین کروبی به ادعای «رفع حصر» و «آلزایمر» پدرش عباس آخوندی:باید روشن کنیم که می خواهیم قانون را اجرا کنیم یا احکام شرع را/ انتساب همه وقایع اخیر به خارج،خودفریبی است

آخوندی: قبول کنیم «اشتباه» کردیم / سیاستمداران در چاهی افتادند که برای «دیگران»، کنده بودند

نظر وزیر اسبق راه و شهرسازی درباره مولدسازی دارایی‌ها/ نتیجه مدل روسی خصوصی‌سازی چه بود؟

۲۱۲۲۰

کد خبر 1758155

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: عباس آخوندی حسن روحانی مقدمات انتخابات انتشار یافته شورای نگهبان بیت رهبری وزارت کشور ی انتخابات پیام تبریک آقای خاتمی آقای ناطق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۰۱۳۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس

راه دشوار محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس بر کسی پوشیده نیست؛ راهی که هاتف صالحی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا، از چهره‎های نزدیک به طیف قالیباف معتقد است، اگر به سرمنزل مقصود نرسد، حتی ممکن است قالیباف قید نمایندگی مجلس را هم بزند.

به گزارش هم میهن، او در گفت‌وگویی، مذاکره و ائتلاف قالیباف با تندروها برای دوره بعدی مجلس را مورد بررسی قرار داد که در ادامه می‎آید:

چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل می‌گیرد؟

برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر می‌رسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌های جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟

جبهه پایداری در سال‌های اول (۱۳۹۰) که از احمدی‌نژاد جدا شد جزوه‌ای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدی‌نژاد و به‌ویژه قالیباف را نپذیرد.

قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سال‌ها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که به‌عنوان پراگماتیسم شناخته می‌شود و مماس با اپورتونیسم (فرصت‌طلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سال‌ها فرصت‌طلبانه بوده است.

پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصت‌طلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان می‌دهد جبهه پایداری از مبانی و ارزش‌های اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.

قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه می‌دانست این طیف او را تخریب کرده است؟

این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.

قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کرده‌اند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاح‌طلبان را رقیب قالیباف نمی‌دانم. یقیناً طیف میانه‌رو و معتدلان راه‌یافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمی‌دانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و… قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادل‌بخشی را در پیش بگیرد.

چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب می‌شوند؟

قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامان‌بخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراین‌صورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاست‌جمهوری را برای ۴ سال می‌خواند.

تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاست‌جمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، به‌نوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا قالیبافِ رئیس تضعیف‌شده‌ی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی می‌کند.

مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟

جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسی‌های مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاه‌مدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاه‌ها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدف‌های حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکال‌ها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماه‌های آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی می‌شود.

با این تفاسیر قالیباف می‌تواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟

کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح می‌دهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیش‌بینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیش‌بینی است و تصمیمات یک‌شبه اتخاذ می‌کند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت می‌رود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم می‌کند که «بد» را انتخاب کنند.

بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفی‌پور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟

در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قواره‌ای ندارد و مشمول رفتارها، نگرش‌ها و تصمیم‌های پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب می‌شوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار می‌گیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس می‌کند از سوی این افراد هم احساس می‌شود.

از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیم‌گر یا مواجهه تعادل‌بخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آن‌ها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بی‌تقوایی‌هایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاست‌ورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاق‌مدارانه نیست.

منظور از تعادل‌بخشی این است که قالیباف به سهم‌خواهی‌ها و امتیازات تندروهای مجلس دوازدهم پاسخ دهد؟

قالیباف در این شرایط باید رفتار پراگماتیسم از خود نشان دهد و دشمن را تبدیل به مخالف کند و ضدیت را از دشمن بگیرد. مخالف را به منتقد و منتقد را به کنشگر خنثی و سپس دوست خود تبدیل کند.

در این مدت کوتاه قالیباف می‌تواند این راه پیچیده را طی کند تا رئیس مجلس باقی بماند؟

کار بسیار سختی است. قالیباف نسبت به کنشگران دیگر (رؤسای سابق قوا) یک مؤلفه مثبت دارد. قالیباف همچنان در درون ساختار جمهوری اسلامی قدرت و ظرفیت کنشگری دارد، بنابراین باید نقش میانجی را در مواجهه با این طیف رادیکال ایفا کند. در درون ساختار سیاسی فقدان حلقه میانجی بین حاکمیت و مردم محسوس است و قالیباف می‌تواند این نقش را ایفا کند.

اما قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آن‌هم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی می‌تواند مطالبات آن‌ها را دنبال کند؟

اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار می‌گیرد.

اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه می‌دارد؟

سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.

اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمی‌رسد.

بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاست‌جمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگری‌های جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) می‌تواند تنها نظر معتدلان و اصلاح‌طلبان راه‌یافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.

به نظر شما قالیباف می‌تواند ریاست مجلس را به دست آورد؟

من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی می‌دانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیف‌شده‌ای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا به‌عنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب می‌شود چراکه شرایط ریاست‌جمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاست‌جمهوری را به دست بیاورد.

اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، به‌عنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش می‌گیرد؟

اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و به‌طور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس می‌شود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را می‌پذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف می‌دهد و آماده انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۸ می‌شود.

یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمی‌شود؟

به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول می‌کند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.

دیگر خبرها

  • احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس
  • واکنش به اظهارات حسن روحانی درباره دلایل رد صلاحیت خود | آخرین وضعیت لایحه حجاب | شورای نگهبان به مصوبه متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان ایراد گرفت؟
  • پاسخ سخنگوی شورای نگهبان به ادعای حسن روحانی
  • طرح ساماندهی اجاره‌بهای مسکن تأیید شد/ تمهیدات شورای نگهبان برای انتخابات الکترونیک/ آخرین وضعیت لایحه عفاف و حجاب
  • مذاکرات مهدی کروبی با شورای نگهبان به روایت آیت الله هاشمی /سردار سلیمانی و ناطق نوری مهمانم بودند /آقای حجازی از بهزاد نبوی دلخور بود
  • دلایل ردصلاحیت روحانی علنی می‌شود/ سخنگوی حزب اعتدال و توسعه: رئیس دولت دوازدهم برای حفظ شأن شورای نگهبان این کار را می‌کند
  • انتقاد عضو حزب اعتدال و توسعه از شورای نگهبان
  • محمود احمدی‌نژاد استعفا می‌دهد؟ جنجال بزرگ آقای سیاست‌مدار
  • نامه سوم روحانی به شورای نگهبان
  • روحانی باز هم به شورای نگهبان نامه نوشت